پرسشهای رایج شما:
در حال حاضر خدمات مشاوره غیر حضوری (آنلاین و تلفنی) به صورت رایگان است.
سودمندی اشکال گوناگون خدمات مشاورهای برای افراد با شرایط و ویژگیهای مختلف، متفاوت است. اما به طور کلی در صورت برقراری شرایط مناسب اتصال به اینترنت (سرعت، کیفیت صدا و تصویر) و تمایل مراجع به ارتباط چهره به چهره در مشاوره الکترونیکی، این شکل از ارائه خدمات با توجه به اهمیت تعاملات غیر کلامی، میتواند اولویت داشته باشد.
نتایج اغلب پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که تفاوتهای اندکی میان خدمات مشاوره غیر حضوری با مشاوره حضوری در کیفیت شیوههای مربوط به ارتباط درمانی بین مراجع و مشاور، تمایل به خودافشایی، همدلی و مشارکت وجود دارد (ایروین و همکاران، 2020).
برخی افراد به دلایل مختلف، ممکن است تمایل داشته باشند که به صورت ناشناس با مشاور خود ارتباط داشته باشند که چنین شرایطی در مشاورههای غیرحضوری امکانپذیر است. علاوه بر این در مشاوره غیرحضوری، انعطاف بیشتری در تنظیم ساعات و جلسات مشاوره وجود دارد. مثلاً شما میتوانید در ساعات غیر اداری و یا حتی روزهای تعطیل هم از این خدمات بهرهمند شوید.
تفاوتی ندارد. مدت زمان هر جلسه بین 30 تا 45 دقیقه است.
یکی از اصول مهم مشاوره و رواندرمانی، اصل رازداری و حفظ محرمانگی اطلاعات مراجع است. این اصل، یقیناً در اشکال مشاوره غیر حضوری نیز صدق میکند.
در زمانهای بحرانی مانند شرایطی که در آن احساس خطر میکنید و نیاز به دریافت فوری خدمات حمایتی و درمانی دارید، میتوانید با شماره 09020062066 (از ساعت 8 صبح تا 22 شب) تماس حاصل نمایید. همچنین شماره تماسهای 1480 (مشاوره تلفنی سازمان بهزیستی) و 123 (اورژانس اجتماعی) به صورت رایگان آماده ارائه خدمات مشاوره تلفنی و امدادرسانی اجتماعی در مواقع بحرانی (مانند اقدام به خودکشی و ...) هستند.
سؤالهای رایج دانشجویی در خصوص یادگیری
بسیاری از چیزهایی که نگران آن هستید، پیشبینیهایی هستند که به هیچوجه با واقعیت انطباق ندارند. ما اغلب نگرانیم که فاجعهای رخ بدهد یا منتظر وقوع حادثهای نادر هستیم. همچنین نگران هستیم که با شروع اولین اشتباه، اشتباهات بعدی پشت سر هم اتفاق بیفتد.
به نگرانیهایتان پر و بال ندهید.
تصور کنید از شما میخواهند در یک استخر با عمق 2 متر شنا کنید. برای انجام این کار هم پاداش ارزشمندی به شما خواهند داد. با خودتان میگویید: «کار راحتی است و حتماً موفق میشوم.» اما اگر به شما بگویند که باید در دریایی با عمق 100 متر، شنا کنید، قطعاً این بار دریافت پاداش هم نمیتواند شما را قانع کند که این کار را انجام دهید؛ زیرا کوچکترین اشتباهی منجر به مرگتان خواهد شد. دقیقاً در مورد نگرانیهایتان هم چیزی مشابه همین، در مورد اولین نگرانی از زنجیره نگرانیهایتان صدق میکند.
علی میگوید: امتحان میان ترم را خراب کردم. قطعاً در پایان ترم نمیتوانم نمره قبولی بگیرم. علی نگران زنجیرهای از اتفاقات است که هر کدام بدتر از دیگری هست. پس سعی کنید که پیشبینیهایتان را از چشماندازی واقعبینانهتر ببینید.
این جمله و یا مشابه این عبارت، احتمالاً جمله آشنایی برایتان باشد. واقعیت این است که درست است تفاوتهای فردی در خصوص ظرفیت حافظه افراد وجود دارد، اما بخش عمده استفاده از این ظرفیت، به ویژه در موقعیتهای یادگیری آموختنی است. لازمهاش این است که ابتدا بدانیم، حافظه صرفاً یک مخزن و یا انبار برای پر کردن حجم انبوهی از اطلاعات نیست. بلکه یادگیری واقعی ما بستگی به نوع استفادهای دارد که ما از حافظهمان داریم.
خب، خوشبختانه راهکارهای زیادی وجود دارد. به جز خلاصه کردن مطالب مهم و گوش دادن فعال سر کلاس که خیلیها اون رو میدونند؛ لازمه بدونید که اخیراً تحقیقات نشون داده که نوع هیجانی که ما موقع مطالعه تجربه میکنیم تأثیر زیادی در چگونگی یادگیری ما داره! مثلاً استقبال از هیجان ابهام. آره درسته، ابهام. شاید برا خیلیهاتون این عجیب باشه که چرا از بین این همه هیجان (لذت، علاقه و ...) ابهام میتونه تأثیر مثبتی در یادگیری داشته باشه. واقعیت اینه که وقتی شما ابهام را در زمان درس خوندن تجربه میکنید و این ابهام احتمالاً به خاطر اینه که فکر میکنید مطلب رو خوب یاد نگرفتید، اونجا بهترین زمانه که مغز شما ظرفیت یادگیری عمیق رو داشته باشه. چرا؟ چون مغز شما عاشق چالش هست. البته چالشی که شما بتونید حلش کنید. حالا یا با مطالعه عمیقتر و یا کمک گرفتن از بقیه .... . کنجکاوی هم همینطوره! وقتی شما کنجکاو باشید، مغزتون منتظر هست و این انتظار سیستم پاداشبخش مغزتون را فعال میکنه و اونوقت خود به خود مغز شما راهبردی را برای مطالعه انتخاب میکنه که باعث یادگیری عمیقتر و منسجمتر بشه.
خٌب، این هم مشکل شایعی هست! عمل نکردن به برنامهریزی میتونه دلایل مختلفی داشته باشه. اولاً اینکه برنامهریزی زمانی میتونه بیشترین اثرگذاری رو داشته باشه که هدف شما کاملاً مشخص باشه. میدونم از شنیدن کلمه هدف، واقعاً دیگه خسته شدین. اما واقعاً تا مشخص نباشه اصلاً چرا من باید تلاش کنم؟ تلاش من به چه دردی میخوره؟ قراره من تو چه مسیری حرکت کنم و خٌب تهِش میخاد چه اتفاقی بیفته؟ تا به این سؤالات، حداقل فکر نکنیم، اونوقت، نوشتن برنامه ممکنه هیچ کمکی بهمون نکنه. برخی مواقع هم به این دلیل به برنامه عمل نمیشه که برنامه ما انعطاف لازم رو نداره. یعنی چی؟ یعنی نباید خیلی جوگیر بشیم و برای تک تک ثانیهها و لحظاتمون برنامه بریزیم. حالا تا دیروز، هیچ برنامهای نداشتیم. از امروز یهو متحول شدیم. میایم مشخص میکنیم که مثلاً امروز ساعت 16:55 وقت چای خوردنمه و .... . این یکی از اشتباهات رایج دانشجوها و دانشآموزاست. دوماً برنامه باید واقعبینانه باشه. من که تا دیروز هفتهای یک ساعت هم درس نمیخوندم، خب معلومه برام سخته از امروز، روزی 5 ساعت مطالعه کنم. یادمون باشه یک شروع خوب خیلی اهمیت داره. شروع خوب، یعنی چی؟ یعنی شروع کردن. مهم اینکه شما بتونید آغازگر یک برنامه باشید و بالاخره به این نتیجه برسید که میتونید یک برنامه تنظیم کنید و بهش عمل کنید.
اینقدر غر نزنید. کمی هم صبر کنید.
گام های برنامه ریزی
گام اول : خود پائی وقت : هفته اول خود را زیر نظر بگیرید تا متوجه شوید وقت شما صرف چه کارهایی میگردد.
گام دوم: کارها را با توجه به اهمیت آنها اولویت بندی کنید . میتوانید کارها را به سه درجه تقسیم بندی کنید .
الف) کارهای درجه یک : به کارهایی که فرد لازم است آنها را در این زمان انجام دهد و اگر آنها را به تعویق اندازد یک ضرر بزرگ در آینده و یا در زمان حال به او برسد . برای مثال اگر هدف فردی تحصیل است، مطالعه برای او درجه 1 است زیرا ممکن است به علت درس نخواندن نتواند ادامه تحصیل دهد.
ب) کارهای درجه دوم : به کارهایی گفته می شود که فرد لازم است آنها را انجام دهد اما اگر برای مدتی به تعویق افتد مشکل خاصی بوجود نمیآید . مثلاً آموزش رانندگی و گرفتن گواهینامه برای دانشآموز ، که اگر یک یا دو سال دیرتر شود مشکل خاصی ایجاد نمیگردد .
ج) کارهای درجه سه : به سرگرمیها و و کارهای تفننی گفته میشود مثل تلوزیون دیدن ، بازی کردن و گردش رفتن . لازم است در برنامهریزی کارهای درجه سه نیز وجود داشته باشد اما میزان آن زیاد نباشد.
گام سوم:
در گام سوم که از مهمترین مراحل برنامهریزی میباشد به اصول زیر توجه نمائید:
- برنامه باید ضمانت اجرایی داشته باشد به عبارتی اینگونه نباشد که اگر برنامه اجرا نشد اتفاقی نیفتد بلکه باید از خود تنبیهی استفاده کنیم و به شکلی تنبیه شویم بهترین تنبیه محروم کردن خودمان از آنچه که دوست داریم میباشد .
- سعی کنید همانگونه که روز را به سه قسمت تقسیم می کنید 2 تا 3 درس را کنار هم بخوانید، خواندن یک درس پشت سر هم ذهن را خسته میکند و برای فرد تکراری میشود . در مقابل خواندن چند درس در کنار هم علاوه بر استفاده از الگوی یادگیری توزیعی خستگی کمتری را به همراه دارد و بهتر است درسها شبیه به هم نباشند .
- توصیه میشود تنبیهات و پاداشها را هر هفته تغییر داده و تنوع بخشید و حتماً آنها را اعمال نمائید .
اگر نمیتوانید خود را تنبیه کنید بهتر است از یک ناظر خارجی استفاده نمائید یعنی فردی که برنامه شما را بداند و بتواند به کار شما نظارت و کنترل داشته و سپس تنبیهات را در مورد شما اعمال نماید.