شهید ولی الله چراغچی مسجدی

تعداد بازدید:۱۶۸۹
شهید ولی الله چراغچی مسجدی

سردار ولی الله چراغچی مسجدی در اول شهریور  سال 1337  در مشهد مقدس چشم   به  جهان  گشود. در کودکی به یکی از مدارس علمی – مذهبی به نام “مقویه” رفت و مدت 3 سال در آنجا به تحصیل پرداخت. سپس برای گذراندن دوره ابتدایی پا به مدرسه نهاد و  از پایه اول شروع به  درس خواندن کرد.  پس از پایان دوره ابتدایی، تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان دانش بزرگ نیا – فردوسی – در رشته ریاضیات آغاز کرد و دوران  متوسطه  را با  بهترین  نمره‌ها  به  پایان  رساند. در سال 1357- 1356 پس از شرکت در کنکور، وارد دانشگاه بیرجند شد. با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) فعالیت سیاسی مذهبی خود را قوت بخشید و در صحنه مبارزه با رژیم منفور پهلوی مشتاقانه گام نهاد. در سال 1358- 1357 با تعطیلی دانشگاه‌ها فعالیت خود را در ارتش آغاز کرد و در کلاس‌های نظامی به تعلیم افراد ‌پرداخت. در همین سال‌ها بود که با تشکیل سپاه،  وارد   این ارگان  شد  و درس و دانشگاه را رها کرد. با آغاز اولین خیانت‌های داخلی  ضد انقلاب در گنبد، به این منطقه رفت و از خود در آنجا دلاوری‌ها به جا گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهه‌های نبرد شتافت.
مسئولیت‌های او در جبهه عبارتست از: فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه 6 سپاه، مسئول طرح و عملیات نصر 5 خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر 5 نصر. به اعتراف برادران همسنگرش پست‌ها و مقام‌هایی که به او تفویض می شد، از او انسانی مصمم‌تر می‌ساخت.

سردار چراغچی از قدرت برنامه‌ریزی و طراحی بی‌نظیری برخوردار بود. در عملیات بستان، طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت. در مورد خصوصیات اخلاقی او باید گفت که تواضع و فروتنی بیش از حدش خیلی از دوستان و حتی بیگانه‌ها را بارها و بارها خجل و شرمنده کرده بود. خویشتن داری، توکل و خونسردی‌اش حتی در اوج مشکلات و فشار زیاد کار زبانزد همسنگرانش بود. نماز شب های پر‌‎شور و مداوم او در نیمه شب‌های جبهه‌‌ها الگویی برای همه بود. علاقه زیادی  نسبت   به امام(ره) داشت   و مطیع و مطاع امر ایشان بود. در سال 1361 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به نام” فاطمه” است. او در پی اصرار‌‌های بسیار خانواده اش در امر  ازدواج، شرط کرده بود، تنها همسری خواهد گرفت که حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد. پس از ازدواج در حالی که فقط سه یا 4 روز از ازدواجش گذشته بود به جبهه برگشت. در جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش رو به رو می شد که چرا به خانواده ات تلفن نمی زنی؟ پاسخ می‌داد: چون هر وقت با خانواده تماس می گیرم، بخشی از فکر مرا که باید تماما در خدمت جنگ باشد، مشغول می کند،  به همین خاطر تماس نمی‌گیرم تا این حالت از بین برود.

در عملیات چزابه از ناحیه دست و پا مجروح شد، ولی با این وجود به استراحت نپرداخت و به هیچ قیمتی حاضر نبود به پشت جبهه برود تا اینکه از شدت جراحات وارده حالش وخیم شد و او را به اجبار به پشت جبهه انتقال دادند. در یکی از حمله‌ها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسیده بود اما  شهید  مدام می‌گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه‌های بسیجی در خط مقدم باشید. ولی الله چراغچی در عملیات ظفر آفرین بدر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر مجروح شد و در بیمارستان شهدای تهران بستری گردید  و  پس از 23 روز بیهوشی، سرانجام در 18 فروردین ماه سال 1364 به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت.

آخرین ویرایش۱۸ فروردین ۱۴۰۳