سومین جلسهٔ دورهمی کتاب جمعی از دانشجویان دانشگاه بیرجند

۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۱۱:۵۰ کد : ۲۴۰۱۳ اخبار تشکل های دانشجویی
تعداد بازدید:۶۳۹

سومین جلسهٔ دورهمی کتاب به همت جمعی از دانشجویان دغدغهمند دانشگاه بیرجند در حوزهٔ کتاب همزمان حضوری و مجازی، یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ در  فضای آزاد محوطهٔ روبهروی دانشکده ادبیات دانشگاه از ساعت ۱۸ الی ۲۱:۳۰ با حضور جمعی از دانشجویان مشتاق کتاب و چند تن از اساتید و مسئولان دانشگاه برگزار شد.

درباره سه موضوع مفصل گفتگو شد و حضار نظرات مختلف خود را به اشتراک گذاشتند و درنهایت بین پیشنهادات رأیگیری انجام شد.

تمرینِ گوش دادن، تمرینِ بیان نظر ( حتی نظری در مخالفت با روند حاکم )، تمرین گفتگو و تبادل افکار، تمرین تصمیمگیری جمعی و پذیرفتن مسئولیت و... تنها بخشی از فواید این چنین نشست هایی بوده است.

هدف از جلسهٔ این هفته دورهمی کتاب، پاسخ دادن به پرسشهایی مانند: چرا کتاب می خوانیم؟ کتاب بخوانم بعدش چه؟ با چه کتابی زندگی کردی؟

در این گفتگو تمامی افراد حاضر در جلسه نظر خود را بیان کردند و دیگر دوستان نظرات آنها را شنیده و به موافقت یا مخالفت و بیان دلایل آن برخاستند.

 یکی از اساتید در پاسخ به این سؤالات به این اشاره کرد که اما برخی از کتابها در هر بازهٔ سنی که مطالعه میشوند تازگی خودش را دارد مثلا کتاب شازده کوچولو.

یکی از دانجویان از کاربردی بودن کتابی که میخوانیم گفت، از اینکه اگر کتابی که میخوانیم نسبتی با مسائل و مشکلات روز کشور نداشته باشد، پس چرا میخوانیم؟

دربارهٔ قرآن و امکان مطالعهٔ نقادانه آن گفتگو شدو بیان شد که پیش از سواد تخصصی در این زمینه نباید ورود کرد و دیگری نظر متفاوتی داشت.

فرد دیگری از مطالعات خود در زمینهٔ اقتصاد گفت و از بهترین کتابهایی که در این زمینه خوانده بود نام برد.

در جلسه هم از زندانهای جنگ جهانی و کتاب انسان در جستجوی معنا اسم برده شد و هم از هیتلر و روزگاری که اهل نقاشی و هنر بوده است.

جلسهٔ از کیفیت بالایی برخوردار بود و  حدود ۳ ساعت و نیم به طول انجامید.

نقلقولهای فوق بخش اندکی از صحبتهایی بود که در این زمان به میان آمد.

در هر دورهای از زندگی افراد با کتابی زندگی میکنند و خاطرهای برای خود میسازند و از خواندن لذت میبرند. عدهای برای پاسخ دادن به آشوبهای درونی خود کتابخوانی را آغاز کردهاند و در تلاش برای پاسخ دادن به این آشوبهای درونی هستند. اما آیا کتاب خواندن اینگونه آشوبها را پاسخ میدهد و ما را آرام میکند؟ آیا ممکن است ما را فرسنگها از حقایق دور کرده درحالی که در سرآب حقیقت به سر میبریم؟ آیا کتاب خواندن با هدف پاسخ دادن به پرسشهایمان برای حل مسائل خود و جامعه امکان پذیر است؟ این حل مسئله به چه معنی است؟ ما انسانها در تلاش برای حل مشکلاتمان مشکلات جدیدی خلق میکنیم. مثلا علم زندگی افراد را تغییر داد و رفاهی نسبی فراهم کرد اما آیا مسئله انسانها حل شد؟ بجای آن مشکلات زیستمحیطی و غرق شدن طبیعت در طوفان زباله و گرمایش کره زمین را به ارمغان آورد. چرا امروزه اینقدر تبلیغ کتابخوانی میشود؟ چرا یک پیرمرد روستایی که در تعامل با طبیعت به کشاورزی میپردازد بیسواد پنداشته و مهندسی که با برنامههایش سبب تخریب محیطزیست و از بین بردن سفرههای زیرزمینی میشود با سواد پنداشته میشود. دیکتاتورها کتاب زیاد خواندهاند، آیا صرف خواندن کتاب کفایت میکند؟ اگر کفایت میکرد چرا افرادی مانند هیتلر چنین فجایعی را از خود برجای گذاشتند؟ مگر کتاب خواندن برای رشد و پیشرفت نبود؟ پس چه چیز انسان را به این وادی کشاند؟ چه چیزی در کنار مطالعهٔ کتاب لازم است تا رشد به معنای واقعی کلمه رخ دهد؟ اصلا رشد به چه معناست؟ تلاش نافرجام اما ارزشمندی برای پاسخ دادن به این پرسشها ایجاد شد و در کنار یکدیگر دیدگاههای متفاوت را شنیده و به آن فکر کردیم.

به امید ترویج آگاهی بیشتر در وهلهٔ نخست در دانشگاه و سپس در کشورمان، ایران.

آخرین ویرایش۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲