سالروز درگذشت سید محمد تدین بیرجندی

تاریخ : ۲۴ آبان ۱۴۰۱

سید محمد تدین بیرجندی در سال ۱۲۶۰ در روستای بهلگرد بیرجند زاده شد. وی رئیس و استاد برجسته ادبیات عرب دانشگاه تهران و از جمله شخصیت های برجسته و مهم سیاسی، علمی دوران قاجار و پهلوی است که نقش اصلی را در انقراض سلسله قاجار و آغاز دوران پهلوی داشت، به طوریکه از وی به عنوان بنیانگذار سلطنت پهلوی نام برده می‌شود. تدین جامع المقدمات، قرآن و شرعیات را در موطن خود قرار گرفت و برای تکمیل تحصیل به مشهد رفت، در سلک طلاب علوم دینی قرار گرفت و به تحصیل در فقه و اصول پرداخت. از حوزه علمیه مشهد کاملاً استفاده کرد. مخصوصاً در منطق و علم کلام و بیان در میان طلاب جوان آن روز شهرتی بسزا یافت. در 23 سالگی برای درک محضر علمای دیگر به تهران آمد تا پس از توقفی کوتاه، به نجف مشرف شود، ولی وجود چند تن از مدرسین برجسته را در تهران مغتنم دانست و به درک فیض محضر آنان پرداخت. در مدرسه سید نصرالدین به تحصیل علوم عقلی و همچنین ریاضیات پرداخت و مدت‌ها نزد سرتیپ عبدالرزاق بغایری ریاضی تحصیل می‌نمود. ضمناً به تأسیس مدرسه‌ای به نام مدرسه تدین در بازار همت گماشت. استعداد و پشتکارش باعث شد که به زودی در فقه و اصول و ادبیات عرب و ریاضی و منطق پیشرفت قابل ملاحظه‌ای نماید. خود نیز در چند حوزه درسی به تدریس می پرداخت.
در اوایل مشروطیت، به اقتضای جوانی، رشته تحصیل و تدریس را موقتاً کنار گذاشته، در صف مجاهدین قرار گرفت و در ماجرای به توپ بستن مجلس با جمعی از شاگردان خود، از مجلس و مشروطیت دفاع کرد. پس از استبداد صغیر وارد حزب دموکرات شد و در زمره مبلغین و خطبای آن حزب درآمد و برای پیشرفت حزب در مجلس به موعظه و تبلیغ پرداخت. در 1295 به انتشار روزنامه صدای تهران همت گماشت و یکی از موافقین جدّی حکومت وثوق‌الدوله و انعقاد قرارداد 1919 بود و در محاسن و منافع قرارداد مقالات متعددی می‌نوشت. در انتخابات دوره چهارم کاندیدای مردم تهران شد و از طرف حزب دموکرات نماینده مجلس گردید. اطلاعات وسیع و تسلط او بر نطق و بیان موجب شد که به زودی جای خود را در مجلس باز کند و مورد توجه دولت و ملت قرار بگیرد. در وزارت معارف آن روز به عضویت شورای عالی برگزیده شد. در انتخابات دوره پنجم از طرف مردم بیرجند به وکالت رسید و در انتخابات هیئت رئیسه، مؤتمن الملک به ریاست و او به نیابت انتخاب شدند. در انتخابات دوره ششم از بیرجند به وکالت رسید و رئیس مجلس شد. در آبان 1304 مؤتمن الملک از ریاست مجلس کناره‌گیری کرد. به مستوفی الممالک مراجعه شد و او کتباً و شفاهاً رد کرد و اداره مجلس به عهده تدین قرار گرفت. هنگام خلع حکومت قاجاریه و تصویب ماده واحده و تفویض حکومت موقتی به رضاخان، جلسات را با سمت نایب رئیس اداره می‌کرد. پس از خاتمه کار قاجاریه، به ریاست مجلس انتخاب گردید. در بهمن ماه 1305 که مستوفی الممالک در کابینه خود تغییراتی داد، او را به سمت وزیر معارف معرفی کرد. حاج مخبرالسلطنه هدایت نخست‌وزیر بعدی نیز وزارت معارف را به عهده او گذاشت. قریب یک سال وزیر معارف بود. با قدرتی که در انجام امور داشت، جنب و جوش زیادی در آنجا پدید آورد. دست به یک سلسله اقدامات اصلاحی زد؛ از جمله امتیاز حفریات مملکت را که به فرانسوی‌ها داده شده بود، لغو کرد. قانون ورزش اجباری را در مدارس به تصویب رسانید. مدرسه حقوق و علوم سیاسی را ضمیمه وزارت فراهنگ کرد. مدارس خارجی در ایران ملزم شدند دروس فارسی و تاریخ ایران را جزء برنامة خود منظور دارند. قریب دویست باب مدرسه در دهات تأسیس کرد و بالاخره دارالمعلمین شبانه را تشکیل داد.
پس از وزارت معارف، دو سال بیکار بود تا اینکه در 1309 به سمت والی کرمان تعیین گردید و قریب یک سال در این سمت باقی بود. آنگاه به تهران احضار شد و تا شهریور 1320 دور از کارهای سیاسی به خدمات فرهنگی اشتغال داشت. در 1313 که دانشگاه تهران بنیاد گرفت، عده‌ای از جمله سید محمد تدین برای تدریس دعوت شدند. او برای تدریس ادبیات عرب انتخاب گردید و با نوشتن رساله‌ای دکتر شناخته شد و مقام استادی گرفت و سپس به عضویت فرهنگستان ایران برگزیده شد.
پس از شهریور 1320 بار دیگر وارد صحنه سیاسی گردید و با مساعدت داماد محمدعلی فروغی، در کابینه دوم ذکاءالملک، وزیر فرهنگ شد و تا اسفند 1320 در این سمت باقی بود. در بهمن 1321 در کابینه دوم سهیلی، وزیر مشاور گردید و در اسفند همان سال وزارت خاروبار به عهده او قرار گرفت و در تیرماه سال 1322 وزیر کشور شد. در دوران وزارت کشور او دو اتفاق مهم به وقوع پیوست: یکی آنکه عده زیادی از ایرانیان به دست نیروهای متفقین بازداشت و به اراک تبعید شدند و وزیر کشور طی اعلامیه‌ای انتساب آنها را به آلمان رسماً تایید نمود؛ دوم اینکه انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در زمانی که او تصدی وزارت کشور را داشت، صورت گرفت. مجلس چهاردهم در اسفند 1322 افتتاح و شروع به کار نمود، ولی علی سهیلی خالق مجلس، رأی اعتماد نیاورد و کابینه‌اش سقوط کرد. تدین نیز به دنبال رئیس دولت از کار بی‌کار شد. محصول انتخابات دوره چهاردهم برای سهیلی و تدین، اعلام جرمی بود که سید مهدی فرخ نماینده دوره چهاردهم مجلس از زابل و عضو کابینه سهیلی، تسلیم داشت. از اتهامات آنها در اعلام جرم، دخالت در انتخابات بندرعباس و بلوچستان بود. البته در تاریخ مشروطیت ایران، انتخابات دوره چهاردهم از لحاظ آزادی نسبی و عدم دخالت دولت قابل توجه بوده است. سهیلی و تدین تحت تعقیب قرار گرفتند، ولی پرونده هر کدام جداگانه تنظیم گردید. تدین در اوایل 1326 با حضور کلیه مستشاران تمیز به ریاست میرزا شفیع جهانشاهی و دادستانی علی هیئت در دیوان عالی کشور تحت محاکمه قرار گرفت و در مدت محاکمه بازداشت بود. پس از بیان ادعانامه دادستان، تدین به دفاع پرداخت و ضمن حمله به دادستان، درباره خدمت خود در ادوار مختلف مشروطیت شرح مبسوطی بیان نمود و جریان روی کار آمدن رضاشاه را تشریح کرد. سرانجام دیوان عالی تمیز با اکثریت آراء وی را از اتهامات منتسبه تبرئه نمود. تدین پس از برائت فقط به کار تدریس اشتغال داشت و کمتر گردکارهای سیاسی می‌گردید.
پس از تشکیل مجلس سنا در 1328، از طرف مردم خراسان سناتور انتخابی مشهد گردید و در انتخابات هیئت رئیسه کاندیدای ریاست مجلس سنا بود ولی از سید حسن تقی زاده شکست خورد و طرفدارانش آراء خود را به تقی زاده دادند. تدین هنگام نخست‌وزیری رزم آرا، با برنامه دولت به مخالفت پرداخت و رسماً اعلام نمود که نقش اقلیت را در مجلس سنا بازی خواهد کرد.
در 1330 به سرطان دچار گردید. او را به آمریکا بردند، ولی معالجات موثر واقع نشد، در 70 سالگی درگذشت و در مقبره خانوادگی واقع در امامزاده صالح تجریش مدفون شد. تا اوایل سلطنت رضاشاه در کسوت روحانیت بود. عضویت وی در کابینه منوط به تغییر لباس گردید. روزی که در مسند وزارت قرار گرفت، لباس خود را تغییر داد تا شاید بتواند وضع خود را برای همیشه تثبیت کند. ولی پس از چند سال، رضاشاه او را از گردونه سیاست خارج ساخت. عده‌ای شفاعت او را کردند. مخصوصاً ذکاءالملک فروغی چند بار از رضاشاه درخواست کرد کاری به سید سپرده شود. رضاشاه گفته بود پولی از ما گرفت و کاری انجام داد، من به او بدهکار نیستم. گویا در موقع تغییر سلطنت، تدین برای اینکه طرح خلع قاجاریه را به تصویب برساند، مبلغ قابل ملاحظه‌ای از رضاشاه پول گرفته بود. البته جز این مطلب منقول ظاهراً سند مکتوبی در دست نیست که صحت یا کذب مدعای رضاشاه را ثابت کند. روی هم رفته مردی هوچی، زرنگ، باهوش، خوش قریحه، مالدوست، جاه طلب، پرمدعا و قلدر بود. تدریس وی در دانشگاه صرفاً برای تأمین معیشت بود، زیرا پس از سال‌ها سیاست‌بازی‌ها طبعاً نمی‌توانست مرد تحقیق و تتبع یا استادی علاقه‌مند و مسلط به درس باشد.
تدین، نامی بود که او روی مدرسه‌ای که در اوایل مشروطیت تأسیس کرده بود، گذاشته بود. اما پس از تصویب قانون شناسنامه آن نام را به عنوان نام خانوادگی خود انتخاب کرد. در میانسالی زبان فرانسه و انگلیسی قرار گرفت و به هر دو زبان به خوبی تکلم می‌کرد. وفات او در سال 1330 اتفاق افتاد.