سالروز درگذشت شیخ محمدحسین فاضل تونی(ره)

تاریخ : ۱۳ بهمن ۱۴۰۱

علامه گرانقدر مرحوم آیت الله محمد حسین تونی معروف به فاضل تونی، ادیب و مدرس حکمت و عرفان در سال  12۵۹ هجری شمسی در فردوس (تون) از توابع استان خراسان جنوبی زاده شد. پدرش ملاعبدالعظیم، واعظ بود و فرزندش را پیش از رسیدن به سن تعلم، به مکتب سپرد. تونی پس از فرا گرفتن خواندن و نوشتن در مدتی کوتاه، به تحصیل مقدمات ادبیات عربی پرداخت و تمامی قرآن کریم را نیز حفظ کرد. سه چهار سالی از تحصیل آن مرحوم نگذشت که پدرش به جوار رحمت حق پیوست و کودکی خود را یتیم و بی سرپرست گذاشت و چون در طی زندگی از قید علائق آزاد بود و توجهی به اندوختن مال نداشت، میراثی نیز از خود بجای ننهاد. (در آسمان معرفت: حسن زاده آملی - ص 357).

تعلیم و تدریس:

مرحوم فاضل تونی در زادگاه خود، شرح سیوطی بر الفیه ابن مالک (النهجة المرضیة) را نزد ملامحمد باقر تونی، و مغنی را نزد آقا میرزاحسین خواند و مقداری از مطول را نیز فرا گرفت. در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت. استادان وی در آن جا عبارت بودند از ادیب نیشابوری در درس مطول، که لقب «فاضل» را او به محمد حسین داد؛ آقا میرزا عبدالرحمان مدرس شیرازی در تدریس قسمتی از مطول و خلاصة الحساب شیخ بهائی و هیئت و نجوم و تحریر اقلیدس؛ حجة الاسلام بجنوردی در فقه و اصول و شیخ اسماعیل قائنی در درس معالم (خوانساری، ص 45ـ46). پس از شش سال، او با شیخ محمد ـ که بعدها در اصفهان به شیخ محمد حکیم معروف شد ـ به اصفهان رفت تا به تحصیل فلسفه و حکمت بپردازد و دانش خود را در فقه و اصول تکمیل کند (همان ، ص 46). در آن هنگام اصفهان مهد دانش و ملقب به دارالعلم بود و تدریس علوم دینی و فلسفی در آنجا رونق داشت (همان ، ص 47). فاضل تونی و شیخ محمد، در اصفهان حجره محقری گرفتند و با تنگدستی، اما با شور و حرارت به تحصیل پرداختند. فاضل تونی از اولین روزهای اقامت در اصفهان، در درس منظومه جهانگیرخان قشقایی حاضر شد و پس از شش سال آن را تمام کرد. جهانگیرخان دوره منظومه حکیم سبزواری (ملاهادی سبزواری) را در مدت شش سال تدریس می کرد و قسمت اعظم مطالب شفا و اشارات و حکمة الاشراق و اسفار را در ضمن آن بیان می کرد (همان ، ص 47). تونی هم زمان با تحصیل منظومه، از علمای بزرگ اصفهان همچون آقاسید محمد صادق خاتون آبادی و آخوند فشارکی و آقا سید علی نجف آبادی، فقه آموخت (همان ، ص 47ـ 48). او یازده سال در اصفهان ماند و تمام وقت خود را به تحصیل و مباحثه و تدریس و عبادت و ریاضت و تهذیب نفس اختصاص داد که به گفته خود وی، بهترین ایام عمرش بوده است (همان ، ص 48ـ49). فاضل، پس از اقامت یازده ساله در اصفهان سفری به خراسان کرد و بار دیگر عازم اصفهان شد. اما در بین راه چون به تهران رسید، با خبر شد که آقا میرزاهاشم اشکوری، استاد نامور فلسفه در مدرسه سپهسالار جدید، تدریس شرح مفتاح الغیب را آغاز کرده است. چند روزی در این شهر درنگ کرد و به درس اشکوری حاضر شد. احاطه علمی و صفای محضر اشکوری فاضل را چنان مجذوب ساخت که از رفتن به اصفهان صرف نظر کرد و در تهران ماند. او علاوه بر شرح مفتاح الغیب، شرح فصوص الحکم و تمهیدالقواعد را نیز از وی فرا گرفت (همان ، ص 49).

اساتید:

ملامحمد باقر تونی: استاد او در سیوطی.
آقا میرزا حسین: استاد او در مغنی و مقداری از مطول (ایندو نفر استاد او در «تون» بودند).
ادیب نیشابوری: مطول.
آقا میرزا عبدالرحمن شیرازی: خلاصة الحساب، هیئت و نجوم و تحریر اقلیدس (در مشهد).
حجة الاسلام بجنوردی: فقه و اصول.
شیخ اسماعیل قائنی: معالم.
جهانگیر خان قشقایی: منظومه حکیم سبزواری را در اصفهان و علمای دیگری که نام آنان گفته شد.
پس از درگذشت آقا میرزا هاشم اشکوری ، تونی به مدرسة دارالشفا رفت و به تدریس پرداخت (همان ، ص 49ـ50). وی در مدرسة علوم سیاسی و دارالفنون ، عربی و فقه و منطق («چند سطر از زندگی استاد...»، ص 3) و از 1313ش در دارالمعلمین عالی ، که تازه تأسیس شده بود، زبان عربی و بعدها منطق و فلسفه تدریس کرد. همچنین در دانشکدة معقول و منقول از بَدو تأسیس (خوانساری ، ص 50) و در دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، فلسفه و زبان و ادبیات عرب تدریس می کرد («چند سطر از زندگی استاد...»، همانجا).
جلسات درس فاضل تونی بسیار پربار و آموزنده بود. وی مطالب را شمرده و با طمأنینه شرح می داد، مشکلترین و پیچیده ترین مطالب را ساده و روشن می ساخت ، درس خود را به آیات و احادیث و اشعار مولوی و حافظ و شیخ محمود شبستری و جامی و جز آنان می آراست و بیانش گاه با طنز و طیبت همراه می شد (خوانساری ، ص 50 ـ51).
تونی در 1333 ش بازنشسته شد و در 1339ش در تهران درگذشت («چند سطر از زندگی استاد...»، ص 3ـ4؛ خوانساری ، ص 53) و در شیخانِ قم دفن شد. جلال الدین همایی مادّه تاریخی در بارة فوت وی سروده که بر سنگ مزارش حک شده است ( رجوع کنید به ص 38؛ خوانساری ، ص 52). شمارة سومِ سال نهمِ (فروردین 1341) مجلة دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران در بزرگداشت وی و به عنوان یادنامة فاضل تونی انتشار یافت .
فضائل علمی و اخلاقی فاضل تونی بسیار بوده است . حافظة حیرت انگیز، ملازمت با استادان مبرِّز و یگانه ، اشتیاق وافر به آموختن و سالها تدریس و تحقیق ، موجب شد که وی در ادبیات عربی و فلسفه و عرفان و تفسیر قرآن تبحر یابد. بسیاری از استادان و بزرگان به فضل و فضیلت او گواهی داده اند (خوانساری ، ص 50 ـ54). بیان محمد علی فروغی در مقدمة ترجمة فنون سماع طبیعی (ص 3) و علی اکبر دهخدا ذیل مدخل «ابوعلی بن سینا» (ج 1، ص 831) و شهید مرتضی مطهری در مقدمة کتاب التّحصیل (ص الف ، د) ، بر جلالت قدر و احاطه و دقت نظر و خدمت او به علم و حکمت گواهی می دهد.
فاضل تونی از دیدگاه بزرگان:
آیت الله بروجردی: در نامه ای او را "عمادالعلماء المتالهین" خطاب کرده است.
شهید مطهری در مقدمه کتاب «التحصیل» : خدمت او به علم و حکمت و جلالت و قدر او را ستوده است.
محمدعلی فروغی و علی اکبر دهخدا: بر احاطه و دقت نظر و علم او، سخن گفته اند.
حسن حسن زاده آملی و عبداللّه جوادی آملی ، هر دو از شاگردان فاضل تونی بودند و از او با احترام فراوان یاد کرده اند ( رجوع کنید به حسن زاده آملی ، ص 357ـ374؛ جوادی آملی ، ج 2، بخش 2، ص 97، بخش 5، ص 145).
فاضل تونی در زهد و تقوا و مواظبت بر فرایض و نوافل و تزکیة نفس و کمک به مستمندان اهتمام فراوان داشت و به دنیا التفاتی نداشت ؛ دارایی او خانه ای کوچک و چند قفسه کتاب بود (خوانساری ، ص 57ـ 58).
فاضل تونی به واسطة قدرت شگرف حافظه اش ، احتیاجی به یادداشت نداشت . وی بندرت دست به قلم می برد و هنگام نوشتن نیز بسیار کُند و با خطی کاملاً ابتدایی می نوشت ؛ از اینرو آثار مکتوب او محدود است و غالباً یادداشتهای دانشجویان او در کلاس ، به صورت کتاب در آمده است . با اینهمه بر بسیاری از آثار عرفانی و فلسفی ، از جمله اسفار و منطق شفا ، حواشی مختصری نوشته و مطالب پیچیده را بخوبی شرح داده است .

مهمترین آثار چاپ شده فاضل تونی عبارت اند از:

1) جزوة صرف (تهران 1315ش ). این کتابِ نسبتاً مبسوط مشتمل است بر تجزیه و ترکیب تعدادی از آیات قرآن کریم که تونی در مؤسسة وعظ و خطابه املا کرده و به مناسبت هر آیه ، نکاتی دقیق از تفسیر و معانی و بیان و کلام و حکمت و عرفان نیز آورده است .
2) تعلیقه بر شرح فصوص الحکم (تهران 1316ش ) که متضمن نکات و دقایق عرفانی و به منزلة رسالة دکتری اوست . این کتاب مشتمل است بر توضیحاتی در بارة مقدمة داود قیصری بر شرح فصوص الحکم ِ ابن عربی . بدیع الزمان فروزانفر بر این تعلیقه ، مقدمه نوشته است .
3) قسمت نحوِ کتابهای صرف و نحو و قرائت ، که کتابهای درسی سالهای اول و دوم و سوم دبیرستانها بوده اند. 4) منتخب قرآن و نهج البلاغه که مجموعه ای است از آیات قرآن و کلمات قصار و چند خطبه از نهج البلاغه ، با شرح لغات .
5) منتخب کلیله و دمنة عربی و وفیات الاعیان ابن خلّکان ، با شرح و ایضاح لغات مشکل آنها.
6) جزوة منطق که تقریرات او در رشتة فلسفه (دانشکدة ادبیات ) است .
7) حکمت قدیم ( در طبیعیات ) نیز مجموعه تقریرات او در رشتة فلسفه است .
8) الهیات (تهران 1333ش ) که شامل امّهات مسائل حکمت الهی است و کتابی پر محتوا و بسیار گرانقدر، و آخرین اثر تونی است (همان ، ص 54 ـ 55).
فاضل تونی در ترجمة محمد علی فروغی از فنون سماع طبیعی سهمی بسزا داشته ، چنانکه فروغی نیز در مقدمة آن (ص 3) تصریح کرده است .
کتابهای فاضل تونی ، که دانشکدة الهیات دانشگاه تهران آنها را به همت بدیع الزمان فروزانفر خریداری کرد ، هم اکنون در آنجا نگهداری می شود.

نصیحت مرحوم آیت الله فاضل تونی:

استاد بزرگوار، آیةالله فاضل تونى در زمینه حکمت و عرفان صاحبنظر بود و در تقریر و تبیین عبارتهاى پیچیده شرح فصوص الحکم مهارت خاصى داشت. ایشان گاهى در اثناى درس مى فرمود: بکوشید با علوم و معارف الهى انس بگیرید. اگر نفس با این معارف آشنا نشود، به تدریج به امور پست دنیایى گرایش مى یابد. آنگاه خاطرهاى از دوران تحصیل خود در مدرسه صدر اصفهان نقل مى کرد و مى گفت: هر سال چند کارگر براى تخلیه چاه فاضلاب مدرسه، به آنجا مى آمدند. یکى از سالها میان متولى مدرسه و کارگران بر سر دستمزد اختلاف پیش آمده بود و نزدیک بود متولى با آنان به توافق نرسد و کار را به گروهى دیگر واگذار کند، امّا کارگران با ذکر دلیلى، متولى مدرسه را قانع کردند. آنان گفتند: حدود چهل سال است که ما در این کار سابقه داریم. چگونه این کار را به دیگران مى سپاری؟ متولى با این استدلال تسلیم شد و کارگران مشغول کار شدند. هنگام شروع کار، مسؤول گروه به بقیه گفت: این طلبه ها دارند وقت خودشان را تلف مى کنند؛ آدم باید کار کند و نان دربیاورد. مرحوم فاضل تونى مى فرمود: کسى که چهل سال سابقه تخلیه چاه دارد و به این کار انس گرفته است، به جایى مى ر سد که کار خود را تقدیس مى کند و تحصیل معارف الهى را بیهوده مى پندارد.

خاطره ای ناگوار:

علامه حسن زاده آملی فرمودند: خاطره ای ناگوار از درس شفای استاد حضرت آیت الله فاضل تونی پس از مدت مدیدی که بسیاری از طبیعیات شفا را در نزد وی خوانده ام برایم روی آورده است: در این درس شفا کسی با من شرکت نداشت، فقط من تنها به محضرش تشرف می یافتم. یک روز چهارشنبه که روز آخر درس هفته است، دیدم آن جناب درست و موزون مطلب شفا را تقریر نمی فرماید و پریشان میگوید و من چند بار سؤال پیش آوردم و جواب مقنعی نفرموده است؛ چنین انگاشتم که شاید مانعی پیش آمده است و درس را مطالعه نفرموده است. روزهای پنجشنبه و جمعه و دیگر تعطیلی ها در محضر استاد شعرانی دروس ریاضی فرا میگرفتم. لذا فردای آن روز چهارشنبه یاد شده برای درس ریاضی به حضور استاد شعرانی شرفیاب شدم و در آن محضر نیز تنها بودم. غرض اینکه بسیار خامی و بی ادبی از من سر زد که به استاد شعرانی عرض کردم: حضرت آقا! دیروز جناب استاد فاضل تونی درس شفا را درست تقریر نفرموده است و من چند بار سؤال پیش آورده ام ولکن از ایشان جواب موزون و مطبوع نشنیدم، لاجرم سکوت کردم و پیگیری نکردم. استاد شعرانی در هنگام گفتارم به نوشتن اشتغال داشت، بدون اینکه سر را بلند کند و مرا نگاه کند، به حالت انقباض و گرفتگی چهره، با لحنی خاص و اعتراض آمیز فرمود: درسها و بحثهایت را کم کن، و شفا را پیش مطالعه کن و در آن بیشتر زحمت بکش. من خاموش شدم، ولی انفعالی شدید به من روی آورد که شاید استاد شعرانی این گستاخی را از من درباره خودش نیز احتمال دهد که در محضر استادان دیگر از ایشان همچنین بی ادبی از من صادر شود. تا فردای آن روز که روز جمعه بود و برای درس ریاضی تشرف حاصل کردم، در حالی که آن حالت انفعال بر من حاکم بود، به محض نشستن رو کرد به من و فرمود: آقا آن اعتراض دیروز شما بر آقای فاضل تونی، حق با شماست. زیرا که ایشان به سکته مغزی دچار شده است و الان در بیمارستان بستری است و آن پریشانی گفتارش از رویداد طلیعه سکته بود. پس از درس استاد شعرانی به بیمارستان رفتم تا چشم آن جناب به من افتاد به شدت گریست و مرا نیز به گریه آورد. دست و پایش را بوسیدم و عرض کردم آقاجان ما باید از شما صبر و سکینه و وقار بیاموزیم. جزاه الله سبحانه عنّا احسن جزاء المعلمین ، تربت آن بزرگوار در شیخان قم است.

وفات:

علامه فاضل تونی، در نیمه شعبان سال 1380 هجری قمری در سن 82 سالگی مصادف با 13 بهمن 1339 شمسی در تهران در گذشت. مدفن او در قبرستان شیخان در شهر قم می باشد.